عرفان
عمق پرواز عشق دربینهایت درگذرگاههای بالاتر اززمان یا به عبارتی آسمانهای بالا وجایی است که امکان دسترسی به انرژی اولیه با اجازه سلطان بی همتای آن امکان پذیر می باشد وانرژی اولیه همان منبع تامین کننده انرزی های کیهانی یا کهکشانی ودرنتیجه ستارگانی نظیر خورشید است که همیشه دراختیار جانشین سلطان واکنون دراختیار صاحب الزمان (ع) می باشد .کدامین بمبی می تواند با عظمت خورشید برابری کند حال آنکه خورشید یکی از ستاره های کوچک کهکشانی است .
عرفان به دوشاخه نظري وعملي تقسيم ميشود وتميز اين دو همچنان كه از نامشان پيداست اين مي باشد كه درشاخه نظري اصولا بحث ها فلسفي است ودرشاخه عملي سيروسلوك .
بعنوان مثال اثبات وجود خدا از طريق فلسفه اثبات واجب الوجود ودرمقابل ان ممكن الوجود روشن مي شود ودراثبات خدا ازطريق سيروسلوك ديدن صفات وافعال از طريق چشم باطن يا سوم ممكن مي شود ،وطبق مثل عاميانه شنيدن كي بود مانند ديدن، ارزش سيروسلوك بهترنمايان مي شود .
سالك براي رسيدن به مقصود اعمالي وزحمت هايي بايستي بكشد وشرايط اوليه اي كسب كند .
شرائط :
شخص ازنظر رواني( نظير ضعف اعصاب) وروحي (نظير افراد منگل ومشابه) سالم باشد وبنده شكم وشهوت نباشد وعامل وعالم به مسئله مورد نظر باشد .
طريقي كه بزرگان فرموده اند :
اول : انجام واجبات و ترک محرمات
دوم : انجام مستحبات و ترک مکروهات
اگر مردی برون آی و سفر کن ز هر چه پیشت آید زان گذر کن
و براي بدست آوردن اين علوم بايد يا خود عالم بود يا به كتاب هاي توضيح المسائل علمايي كه از انان تقليد مي كنيد مراجعه كنيد .
سوم: وجود استاد
قطع این مرحله بی همرهی خضر مکن ظلمات است بترس از خطر گمراهی
منازل بسيار وخطرهاي شياطين وارواح اسمان اول همواره وجود دارند كه راهنمايي كه اين مسيرهارا پيموده بايستي از كريم طلب كرد واين افراد درهر شهرودياري اماده خدمت به اهلش مي باشند .بنابراين اول برادري را ثابت كن بعد طلب ميراث بكن .
چهارم : ترک آنچه غیر خداست .براي رسيدن به اين فرمول از اسباب مشارطه ومراقبه ومحاکمه ومعاقبه استفاده مي شود
مشارطه : سالك كه اول صبح از بستر برخواست و فريضه ي صبح و وظايف عبادي خود را انجام داد ، ساعتي به فراغت قلب نشيند و با نفس خود به مشارطه پردازد و به او بگويدكه: من سرمايه اي به جز عمر ندارم و اگر اين سرمايه از دست من برود ورشكست به تمام معنا مي شوم و هرگز اميد سودي نخوام داشت. پس امروز را كه خداي تعالي به من مهلت داد و مرگم را به تاخير انداخت و اين نعمت را به من ارزاني فرمود - كه اگر مرا از دنيا برده بود الان آرزو مي كردم كه يك روز مرا به دنيا بازگرداند تا عمل صالحي انجام دهم – اكنون تو چنين فرض كن كه از اين دنيا رفته اي و باز برگشته اي بيا و اين روز را ضايع نكن كه نفسي كه مي كشي جوهر گرانبهايي است كه قيمتي براي آن نمي توان تعيين كرد
مراقبه :
مراقبه به معنای حضور دل است با خدا .وعبارت است از یقین بنده به اینکه خداوند درجمیع احوال عالم بر قلب وضمیر واز رازهای درونی آگاه است.
اصل مراقبه آن است که بداند خداوند تبارک وتعالی مطلع است بر او درهر آنچه که می کند ومی اندیشد .اگر خلق ظاهر او را می بینند خدا بیننده ظاهر وباطن وحاضر وناظر بر اعمال اوست.خداوند می فرماید:"اَ لَم یَعلَم بِاَنَّ الله یَری"نمی دانی که خدا تورا می بیند؟
اسم هاي ديگر ان ذن ومديتيشن است .
محاكمه : حساب نمودن اعمال روزانه و رسیدگی به اعمال هر روزه چنانچه گویند بنده از زمره سالكين حقيقي محسوب نمی شود تا آنکه به حساب خود برسد .
معاقبه : یعنی تنبیه کردن نفس تا بترسد به این نحوکه اگر در محاكمه متوجه گناهی شد یا ترک واجبی نمود خود را تنبیه نماید
مثال : اگر امشب نمازم قبل از اذان صبح قضا شد 10 روز روزه می گیرم زیرا تکرار گناه و تنبلي دوستي با گناه را بوجود می آورد پس باید تنبیهی در نظر گرفته شود .
عرفان خطا : براي رسيدن به عرفان عملي دور شدن از مردم و سكني گزيدن درديري يا غاري يا گوشت نخوردن ورهبانيت وحرف نزدن ودستورات طاقت فرساي ذكر واعمال بدني مدنظر شيعه نيست ولذا عرفان حقيقي كه همان عرفان شيعه است راه خودش را از تصوف و روشهاي شرق وغرب دنيا جدا ميكند .
عرفان صحيح : راجع به زن که شما خود از روش پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم باخبرید، و درباره غذا، رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم هم گوشت تناول می کرد و هم عسل تناول می فرمودولي بقدر نيازونه پرخوري يا درسيري خوردن، و خدا نیز فرموده: در زندگی آن طبقه از شما که به خدا و روز جزا امیدوارند که فراوان یاد خدا کنند و پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم را سرمشق زندگی خود قرار دهند.ضمن اينكه ايشان گاهي 70 بار گاهي صدبار يا 70 هزاربار استغفار مينمودند وهمانطور كه مي دانيم ايشان مقام عصمت دارند يعني به هيج وجه چه ازنظر فعل يا صفت يا فكروذات گناهي برايشان مترتب نيست ولذا يك بعد ازاينكه خداي متعال آنقدر دربينهايت بزرگ است كه پيامبر گرامي اسلام براي رسيدن به مقامات نزديكتر استغفار ميكنند ويك بعد اين است كه به من وجنابعالي طريق سيروسلوك را بياموزند ويا حضرت امير عليه السلام گاهي هزارركعت نماز مي خواندند . دراذكاراسلامي بكرات ازيادخداو اسم اعظم يادشده وبنابه روايات متعدد منجمله روايات قدسي يا سلسله الذهب آمده كه جمله اعظم لا اله الا الله مي باشد كه توصيه مي شود انهايي كه به علم جفر يا علم حروف واعداد علاقمند هستند دراين جمله يا پاراگراف تعمق كنند نتايج شگفت انگيزي بدستشان مي رسد . وبا اين ترتيب اسم اعظم الله خواهد بود ضمنا در عداد هفتاد اسغفار يا هزار نماز والله بكاررفته دران قطعا رمزورموزاتي نهفته است تحقيقش باشما . ذكر اسم اعظم و القاب آل عبا عليهم السلام درهرجايي مي تواند باشد درغذا خوردن در وقت كار خواب وصحبت وهميشه ميسر است وبقول سهراب سپهري ساده باشیم ،چه در باجه یک بانک،چه در زیر درخت. . مداومت براين اسامي به اين مي ماند شما فردي را مرتب صدا بزنيد يا سلام كنيد بالاخره جوابي ميگيريد واگرجواب گرفتيد يعني به مقصود رسيده ايد وپايان كار وزحمات گذشته وشروع زحماتي متفاوت و مبارك واسماني الي الابد انشاء الله .
چقدر دراذان واقامه ونماز ذكر اسم اعظم داريم ولي بدليل غفلت از انها بهره اي نداريم مگرنمازي مثل يا نزديك به حضرت امير المومنين عليه السلام داشته باشيم كه تير از پاي شما درنماز دربياورند ومتوجه نشويد . اگر مداومت درراه حق وخلوص ظاهر وباطن به تعداد حداقل 40 روز پياپي باشد نتيجه حتمي خواهد بود چون هر کس چهل روز خود را برای خدا خالص گرداند، چشمه های حکمت از قلب و درونش می جوشد و بر زبانش جاری می شود ضمنا درعدد 40 هم رموز فراواني نهفته است كه اهل تحقيق مي توانند بررسي كنند مثلا حضرت موسي 40 روز از قوم خود فاصله گرفت وبه عبادت خدا مشغول بود يا پيغمبر اسلام صلي الله وعليه واله در40 سالگي مبعوث شدند واين چله ها گويا در ابعاد ملكوتي نيز براي رسيدن به مقامات بالاتر واسمانهاي بالاتر استفاده مي شود همانطور كه درقران امده ما هفت اسمان داريم وتمام اجرام وكهكشانهايي كه رصد مي شوند در اسمان اول كه مادرآن هستيم مي باشند وآسمان اول از نظر ابعاد جزئي از اسمان دوم مي باشد والي آخر وآسمان هفتم هم همينجاست ودرك اين مطلب مشكل است مثل درك مطلبي كه خدادريك جا مي گويد من در عرش اعلي هستم
ودرجاي ديگر ميگويد من ازرگ گردن بتو نزديكترم اگر درك اين مطلب اسان شد درك موقعيت اسمانها هم اسان مي شود .
درباب اينكه هركسي نفس خودش را بشناسد بتحقيق خدارا خواهد شناخت بايد گفت خدا به فرشتگان امر كرد آدم را ستايش كنيد كه جانشين من است فرشتگان ابتدا از تجربه اي كه از ادمهاي قبل از حضرت ادم (آفرينش هاي قبلي )داشتند ابتدا انتقاد كردند تا اينكه اسرار وجودي اين آدم كه جد بزرگوار ما هستند برانها مكشوف شد يكي از اسرار مهم ادمي اين است كه انسان سه بعد دارد وبه خلاف نظر عامه مردم دوبعد جسم وروح نيست ويك بعد مياني يا فانتوم يا برزخي يا همزاد يا روان دارد كه هم خاصيت جسماني دارد وهم روحاني .ضمنا همزاد جن نيست كه بغلط تصور مي شود.همانطور كه مي دانيد روح وجسم دو موجود متفاوت وغير قابل تلفيق هستند اين موجود مياني نقش واسطه را بازي ميكند ضمن اينكه بعنوان شخص دوم شما مي تواند درخدمت شما باشد وچون از جنس روح هم هست لذا قدرت هاي خارق العاده دارد واين سه به هم بارشته هايي متصل هستند تا اينكه بوسيله مرگ از هم جدا مي شوند وجسم درخاك متلاشي مي شود وجسم برزخي با تغيير مختصر همراه روح براساس عملكرد زمان حيات در يكي از اسمانهاي 7 گانه تاقيامت كبري قرارميگيرد واز امكانات آن آسمان نظير خوردني ها واشاميدني ها وشعر و اموزش وطبيعت گردي وورزش وشنا وغيره بهره مند مي شود .
به همين خاطر مي گويند مرگ تغيير حالتي است نظيرطفلي كه ازشكم مادر مي زايد ووارد دنياي بزرگتري مي شود .درپايان مي توانيد از اين ذكر بهره ببريد موفق باشيد
بسم اللّه الرحمن الرحيم
استغفر اللّه الذى لا اله الا هو الحى القيوم و اتوب اليه استغفر اللّه من جميع ماكره اللّه اللهم انى استغفرك ما قدمت و ما اخرت و ما اسررت و ما اعلنت من معصيتك و استغفرك من الذنوب التى لا يغفرها غيرك و لم يطلع عليها سواك و لا يسعها الا حلمك و لا يتجاوز منها الا عفوك و استغفرك من كل يمين صدر منى فخالفت منها و استغفرك منها يا لا اله الا انت سبحانك انى كنت من الظالمين و استغفرك يا عالم الغيب و الشهاده من كل سيئه عملتها فى بياض النهار و سواد الليل و ملاء و خلاء و سر و علانيه و انت ناظر بها الهى اذا ارتكبتها و انيت بها من العصيان يا حليم يا كريم و استغفرك لكل سيد المرسلين و الينا من نبيك محمد و اله الطيبين الطاهرين المعصومين من ال طه و يس برحمتك يا ارحم الراحمين